توسط - iRRadio
ده اثر برگزیده سال 1400 59Minutes To Fifteen از اندیشیا قمر در عقرب هومن اژدری کافه خاطره ها از علی قادی تهران از علیرضا تهرانی بوی یلدا از ساسان ایزدخواست Hall Of Perdition از گروه آژیراک مغول از سلمان کردار Tanpasin از گروه الکتروکیوت عاشقانه از شهریار صیقلانی سلام دکتر از آرین نائینی
توسط - Hayka
Kofi Sefat Music : Ali Ahmadian Lyric : Saber Ghadimi Cover : Hamed Zarei Genre : Jazz-Comedy
علی احمدیان که با نام هنری هایکا ( Hayka ) فعالیت میکند , متولد سال ۱۳۶۸ در شهر کرمانشاه ، موسیقی را در سن ۱۶ سالگی با ساز گیتار کلاسیک شروع کرد در سال ۸۶ در گروه ترش متال “شهربازی” مشغول به فعالیت بعنوان خواننده اشعار فارسی گروه شد هر چند این گروه موفق به مجوز اجرای کنسرت و پخش آثار خود نشد و در سال ۸۹ به دلیل مهاجرت و مرگ “کیوان نظری” موسس گروه از هم پاشید علی احمدیان بعد از یادگیری تنظیم با نرم افزار شروع به ملودی سازی و تنظیم برای خوانندگان دیگر کرد او در سبک های مختلف موسیقی فعالیت داشته اما علاقه ی شخصی خود را سبک های موسیقی راک و متال میداند او از سال ۱۳۹۳ به تهران آمد و در استودیوی شخصی خود مشغول فعالیت و تولید آثار برای خود و خوانندگان دیگر شد در همان سال در مسابقه هزار صدا شرکت کرد و نفر اول در دور مقدماتی و سوم در فینال این مسابقه شد او از سال ۹۳ تا ۹۹ مشغول اجرای چند کنسرت در شهر کرمانشاه و تهران و پخش تک آهنگ های خود بود و در سال ۹۹ به همراه رسول صدری ، آیدین حسن زاده ، سیاووش رحمانی و لویجی کاستلو “گروه آرس” رو تاسیس و مشغول فعالیت در این گروه شد او همچنین فعالیت های شخصی خود را بصورت جداگانه ادامه میدهد. هایکا اسمی است با ریشه کردی به معنای اسرار آمیز , مرموز و آرام که از شخصیت های اسطوره ای کردستان نیز میباشد.
توسط - Arash Azizkani
تولدی دیگر آهنگساز و خواننده آرش عزیز خانی با همراهی سانی در شب کوچک من، افسوس باد با برگ درختان میعادی دارد در شب کوچک من دلهرهٔ ویرانیست گوش کن وزش ظلمت را میشنوی؟ من غریبانه به این خوشبختی مینگرم من به نومیدی خود معتادم گوش کن وزش ظلمت را میشنوی؟ در شب اکنون چیزی میگذرد ماه سرخست و مشوش و بر این بام که هر لحظه در او بیم فرو ریختن است ابرها، همچون انبوه عزاداران لحظهٔ باریدن را گوئی منتظرند لحظهای و پس از آن، هیچ. پشت این پنجره شب دارد میلرزد و زمین دارد باز میماند از چرخش پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من و تست ای سراپایت سبز دستهایت را چون خاطرهای سوزان، در دستان عاشق من بگذار و لبانت را چون حسی گرم از هستی به نوازشهای لبهای عاشق من بسپار باد ما را با خود خواهد برد باد ما را با خود خواهد برد